ای دوست
مرا به رودخانه باورها و رویاها ببر
روحم را ببین، قلبم را ببین
باید پرواز کنم...اما...
عهد میبندم که بازگردم
زمانی که سکوت آسمانها را فرا گرفته باشد
ای دوست بازمیگردم
در بینهایت به دنبال تو خواهم گشت
و به تو خواهم رسید
بگذار امید داشته باشم
که روزی همه ما به آرامش خواهیم رسید
در رودخانه رؤیاها و باورها یمان.......
1 comments:
یهو شعر زیز اومد توذهنم:
مرا بسپاردریادت به وقت بارش باران
بتی جون قشنگ نوشته بودی مرسی گلم
ارسال یک نظر