امروز دوباره بودن رو جشن گرفتیم،...
برای لحظه ای فکر کردیم و به داشته هامون فکر کردیم،...
به اینکه دنیا گاهی انقدر به آدم هاش سخت میگیره که داشته هامون رو فراموش میکنیم،...مهربونیهامون، عشقمون، لطافت بهار رو از یادمون میره،...
امروز سالگرد با هم بودن رو دوباره جشن میگیریم و چشم به آینده میدوزیم،...
آینده ای که لا به لای ابرها پنهونه
اما گاهی...هر از گاهی خورشید از لا به لای ابرها خودشو به ما نشون میده و نوید میده که آینده چیزی جز گرمی و روشنی نیست.....
چه امیدی بهتر از این؟...
چه امیدی بهتر از این؟...