کودکی




کوچکتر که بودم
دیوارها بلند بود
آرزویم بود که بلندتر شوم ...
آنسوی دیوار را ببینم...
آنور دیوار، دنیای رنگی من بود
دنیای پر رمز و راز ...
دنیای پروانه ها
دنیای پرستوهای عاشق،
بزرگتر میشودم...
چشمم همچنان به آنسوی دیوار بود، ...
چه رویا ها که نداشتم،
چه آرزوها که در سر نبروراندم ...
چشمم آنسوی دیوار بود،
آخر چقدر انتظار؟
تا زمانش سر رسید...
بزرگ شدم...
وقتی‌ بزرگ شدم، آنسوی دیوار را دیدم
آنسوی دیوار را رفتم
...
چیزی نبود ...
آنگاه حسرت روزهای گذشته را خوردم ...

_________________________________________

October 14, 2009 11:41 p.m


"خوداگاهی"Self-Awareness



اولین قدم برای توسعه ۵ صلاحیت در خودمون "خوداگاهی"Self-Awareness است، که به احساساتمون گوش بدیم و ازشون درس بگیریم.

اگه احساسمون رو نشناسیم و ندونیم چی‌ هستند چطور می‌تونیم احساس دیگران رو درک کنیم؟ وقتی‌ نسبت به احساسمون آگاهی‌ پیدا کنیم میفهمیم که چه چیزأیی ما رو خوشحال ، ناراحت امیدوار یا ناامید میکنند.هر چه بیشتر آگاهی‌ پیدا کنیم بهتر میتونیم کنترل کنیم، سپس میتونیم انتخاب کنیم که چه عکس العملی نشون بدیم...انتخاب قدرت به همراه میاره...وقتی‌ این توانائی رو داریم که انتخاب کنیم قدرت پیدا می‌کنیم، قدرتی که هیچ عکس به هیچ قیمتی‌ نمیتونه از ما بگیره...

*اولین قدم اینه که تفاوت بین"من فکر می‌کنم" و "من احساس می‌کنم" رو درک کنیم، بهترین تمرین اینه که از خودمون بپرسیم آیا این یک احساس که من دارم؟یا یک فکر ، که باعث شده به این نتیجه برسم؟

**با احساساتمون صادق باشیم حتی اگر بین احساسی‌ برامون تلخ و سخته اون رو بیان کنیم...رودررویی با این احساس نتیجه ش بهتر از اینه که بعدا دوباره به خودمون برگرده ...

***Feedback دوستان قابل اعتماد و افراد خانواده بهترین ملک هستند که در مورد رفتارهای خودمون آگاه تر بشیم پس با آغوش باز این Feedback ها رو بپذیریم...همیشه به یاد داشته باشیم که اگه احساساتمون رو بفهمیم خیلی‌ بهتر میتونیم روابطمون با دیگران رو تحت کنترل درریم...از خودمون بپرسیم درون من چه میگذرد؟

حالا به خودتون از ۱ تا ۱۰ نمره بدید.خوداگاهی خودتون رو چطور میسنجید؟

ادامه دارد...