
من هنوز اون خوابها رو فراموش نکردم، .....راه میرم تو یک محله گمنام همه جا خاکی و کثیف چرا آدمها این شکلی شدن؟!چرا هیچ کس رو نمیشناسم، چه حس بدی!!!....کاش اینها هم کابوس بودن فوق فوقش با یک جیغ از خواب میپری، فوقش اینه که یک کمی اشک میریزی....اما اینا که خواب نیستن همشون واقعی هستن، درست جلو چشمات،...
4 comments:
چه سخته دیدن جاهای خالی نشنیدن صدای عزیزان ندیدن چهره های آشنا
چه سخته با اضطراب زندگی کردن هر روز منتظر واقعه جدید بودن
چه سخته کابوس دیدن از خواب پریدن و واقعیت تلخ را دیدن
ممنون بتی جون
http://beautifulideas.blogfa.com/
شاپرک عزیزم مرسی از این همه لطفت ...الهی که هیچ دلی غم نبینه...
دوست خوبم از اظهار لطف شما ممنونم .همینطور از اینکه من را لینک کردید .من هم شمارا با نام رقص زندگی لینک کردم .
سلام دوست عزیز
از اینک مرا لینککردید ممنونم
من هم شمارو لینک کردم
ارسال یک نظر